نام پدر: علی محمد
میزان تحصیلات: *
محل شهادت: تهران
عملیات: *
مسئولیت: *
محل سکونت: تهران

مجید سیب سرخی

۱۳۳۹/۰۲/۱۸ ۱۳۸۹/۱۲/۲۷

زندگینامه

قریب بیش از سه دهه خدمت صادقانه، عشق، اخلاص، ارادت واقعی به اهل بیت علیهم السلام و خاصه اباعبدالله علیه السلام داشت و در لحظه آخر هم کلماتی را که زمزمه کرده نام ائمه اطهار علیهم السلام بوده است. دست آخر هم مزدش را از ارباب گرفت. به معنی واقعی کلام جزو دسته سومی های شهید باکری بود. دسته سومی ها آنهایی هستند که می مانند و دق می کنند در روزگارانی را که فکر نمی کرد پیش بیاید و شرایط آنقدر برایش سخت باشد، در نوارهای صحبت هایش هم هست، جزو آرزوهایش بود همه جا پیوسته حسرت شهادت را به دنبال می کشید؛ با توجه به اینکه قریب به 93 ماه در جبهه ها بود. حداقل بیش از پنج ـ شش بار مجروحیت سنگین داشت. شیمیایی بودنش که در پرونده اش ثبت است

فرازی از وصیت نامه

گلی که در مزبله رشد می کند، همه از دیدن این گل لذت می برند اما فضای خوبی را برای رشد نداشته است. حالا یک گل هم زیر نظر باغبان رشد می کند. آن گل با این گل، بسیار متفاوت است. گل مزبله آخر میان زباله هاست اما گلی که زیر نظر باغبان رشد کرده به مجالس مختلف می رود و مدت ها همه از آن لذت می برند. مطمئنا تفاوت می کند، کسی که استاد داشته است با کسی که استاد نداشته است. متاسفانه بعضی ها هستند که مداح هستند اما اشتباه بزرگشان نداشتن استاد است. یعنی کسی نبوده به آن ها بگوید که آقا این چیزی که می خوانید و راهی که می روید اشتباه است. مهمترین شاخصه مداح این است که وقتی روی منبر نشست، پیش از این که دهانش برای مداحی باز شود و برای امام حسین(ع) بخواند، مردم از ظاهرش بفهمند که او مداح است. مردم بفهمند که کسی که مقابلشان روی منبر نشسته است، خواننده امام حسین(ع) است لحظات آخرِ عمر حاج مجید، مادر پیرش کنارش نشسته بود گفت: بگو یا علی، جواب داد: مادر، میشه بگم یا حسین...